شناخت شخصیت برند
براساس ارکتایپ های شخصیتی برند
یکی از مواردی که این روزها علم برندینگ و ارتباط برند با مصرف کنندگان را رنگ و بوی تازه داده است ، مبحث شخصیت برند است! شخصیت برند یا brand personality از مواردی است که باعث تمایز در انتقال مفاهیم و برقراری راحت تر ارتباط بین مخاطبان و برند میشود .
در ادبیاتی راحت تر برند ها در هر وضعیتی که باشند درست مثل انسان ها در نظر افراد شخصیتی منحصر به فرد دارند . این شخصیت هر چه باشد در صورتی که به درستی استانداردهای کارکتری را رعایت کرده باشد به انتقال یک شخصیت ثابت و قابل اعتماد به مخاطبان کمک می کند و اثر عمیقی را در باور پذیرتر کردن برند توسط مخاطبان می کند.
این شخصیت میتواند دارای جنسیت و جذابیت های خاص جنسی برای طرف مقابل باشد تا جنسیت مخاطبانش را با توجه به کارایی راحت تر جذب کند . برای مثال جنسیت اکثر برند های لوازم آرایشی زن و اکثر ابزار آلات صنعتی مرد است ، زیرا هر دو نیاز دارند تا اعتماد را در مخاطبانشان نهادینه کنند.
در کنار جنسیت ، عاملی به عنوان کاراکتر رفتاری که ما آن را آرکتاپیپ می نامیم هم به توصیف جزئیات رفتاری می پردازد. طبق مدل اصلی و استاندارد موجود در بازار ما 12 آرکتایپ داریم که کاراکتر اصلی شخصیت را شکل می دهند که ما به اختصار آنها را بیان می کنیم ، لازم به ذکر است که این کاراکترها هیچ برتری به یک دیگر ندارند و با توجه به انتظار مصرف کننده از دل تحقیقات بازار استخراج می شوند.
-
دانا مثل برند آئودی – این کاراکتر سعی کشف حقیقت دارد و هدفش استفاده از هوشمندی و آنالیز دانسته هایش دارد . بصورت واضح این کاراکتر سعی در آموزش و همه گیر کردن اطلاعات برای همگان دارد.
-
شعبده باز مثل رِد بول – این کاراکتر سعی در بیان گذاری قوانینی در جهان دارد که نشان دهد ، ناممکن ها امکان پذیر است و باور دارد که رویاها به حقیقت میپیوندد.
-
دلقک مثل مک دونالد – برند هایی با کاراکتر دلقک سعی دارند به مخاطبان بقبولانند که باید در لحظه زندگی کرد و لذت برد و سعی دارند لحظات عالی را برای مخاطبان فراهم کنند.
-
قانون گذار مثل رولکس – هدف اصلی برندهایی با کاراکتر قانون گذار کنترل است ! خلق قواعد و قوانینی برای یک خانواده ی موفق ، کسب و کار موفق و جامعه موفق
-
عاشق مثل چنل – تجربه ی یک لذت خوشایند هدف اصلی این برند است و سعی دارد مخاطبان را هرچه بیشتر و بیشتر جذاب و خواستنی کند.
-
قانون شکن و عاصی مثل ویرجین – انقلاب و اعتراض به تبعیض ها و نابود کردن یا درست کردن هر آنچیزی که درست کار نمی کند درست مثل برند ویرجین هدف و وظیفه ی اصلی این برند است .برندهایی با این کاراکتر شخصیتی سعی دارند تا با خلق شوک به ایجاد یک تغییر دست بزنند.
-
کاشف – مثل The North Way - ایجاد تجربه ی آزادی برای کشف و تجربه هر چیز قابل اکتشاف در دنیا آرزوی اصلی برندهایی با این کاراکتر است و ماموریتی که برای این برندها تعریف شده دنبال کردن و تجربه ی چیزهای جدید برای مخاطبان است.
-
خلاق مثل اپل – برندهایی با این کاراکتر رفتاری در پی خلق چیزهایی با ارزش بسیار بالا برای مخاطبان هستند در واقع تلاش می کنند هرآنچه که در خیال و اندیشه ی مخاطبان است را حقیقت بخشند.
-
حامی مثل سس ولوو – کاراکتر حامی تمام تلاش خود را در حمایت از مخاطبان و کمک کردن به آنها می کند و استراتژی عملیاتی اش انجام کاری برای سایرین است.
-
آدم معمولی مثل نوکیا – برندهای آدم معمولی تمام تلاششان را برای برقراری ارتباط با سایرین می کنند و باور دارند همه زن ها و مردها با یکدیگر برابر و مساوی هستند.
-
قهرمان مثل نایک – کشف تکنولوژی یا حقیقتی که به بهتر شدن دنیا کمک کند و دنیا را جای بهتری برای زندگی کند هدف اصلی این کاراکتر است.
-
بی گناه مثل داو – از نام این کاراکتر برند کاملا میتوان حدس زد که چه ماموریتی دارد ، این کارکتر سعی دارد تجربه ای به ارزش زندگی در بهشت را با هدف شاد تر بودن به مخاطبان هدیه دهد و تمام تلاش خود را می کند که کار درست را انجام دهد.
شخصیت برند در میان برند هایی که یک مفهوم مشخص – و نه یک لوگو و اسم را – دنبال می کنند به یکی از عناصر اساسی و اصلی تبلدیل شده است . عنصری که در تمام تبلیغات ،جذبه های رفتاری مشخصی را عیان و نمایان می کند.